درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 53
بازدید کل : 764
تعداد مطالب : 77
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


paez




 

 

 

 

 

1) قانون علت و معلول

هر چیز به دلیلی رخ می‌دهد. برای هر علتی معلولی است و برای هر معلولی، علت یا علت‌های به خصوصی وجود دارد، چه از آنها اطلاع داشته باشید، چه نداشته باشید. چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد. درزندگی هر کاری را که بخواهید، می‌توانید انجام دهید؛ به شرط آن‌که تصمیم بگیرید که دقیقا چه می‌خواهید و سپس عمل کنید.

2) قانون ذهن

شما تبدیل به همان چیزی می‌شوید که درباره آن بیشترفکر می‌کنید. پس همیشه درباره چیزهایی فکر کنید که واقعا طالب آن هستید.

3) قانون عینیت یافتن ذهنیات

دنیای پیرامون شما تجلی فیزیکی دنیای درون شماست. کار اصلی شما درزندگی این است که زندگی مورد علاقه خود را در درون خود خلق کنید. زندگی ایده‌آل خود را با تمام جزئیات آن مجسم کنید و اینتصویر زندگی  را تا زمانی که در دنیای پیرامون شما تحقق پیدا کند، حفظ کنید.

 

4) قانون رابطه مستقیم زندگی بیرونی شما بازتاب زندگی درونی شماست. بین طرز تفکر و احساسات درونی شما و عملکرد و تجارب بیرونی‌تان رابطه مستقیم وجود دارد. روابط اجتماعی، وضعیت جسمانی، شرایط مالی و موفقیت‌های شما بازتاب دنیای درونی شماست.

چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد. در زندگی هر کاری را که بخواهید، می‌توانید انجام دهید؛ به شرط آن‌که تصمیم بگیرید که دقیقا چه می‌خواهید و سپس عمل کنید.

5) قانون باور

هر چیزی را که عمیقا باور داشته باشید، به واقعیت تبدیل می‌شود. شما آن‌چه را می‌بینید که قبلا به عنوان باور انتخاب کرده‌اید. پس باید باورهای محدودکننده‌ای را که مانع موفقیت شما هستند، شناسایی کنید و آنها را از بین ببرید.

6) قانون ارزش‌ها

نحوه عملکرد شما همیشه با زیربنایی‌ترین ارزش واعتقادات شما هماهنگ است. آن ارزش‌هایی را که واقعا به آن اعتقاد دارید و بیان می‌کنید، ادعاهای شما نیست؛ بلکه گفته‌ها، اعمال و انتخاب‌های شما به ویژه در هنگام ناراحتی و عصبانیت است.

7) قانون انگیزه

هر چه می‌گویید یا انجام می‌دهید از تمایلات درونی، خواسته‌ها و غرایز شما سرچشمه می‌گیرد. پس برای رسیدن به موفقیت بایدانگیزه ‌ها را مشخص کرد تا با یک برنامه‌ریزی اصولی به هدف رسید.

8) قانون انتظار

اگر با اعتماد به نفس،انتظار وقوع چیزی را در جهان پیرامون‌تان داشته باشید، آن چیز به وقوع می‌پیوندد. شما همیشه هماهنگ با انتظارات‌تان عمل می‌کنید و این انتظارات بر رفتار و چگونگی برخورد اطرافیان‌تان تاثیر می‌گذارد.

9) قانون تمرکز

هر چیزی را که روی آن تمرکز کرده و به آن فکر کنید، در زندگی واقعی، شکل گرفته و گسترش پیدا می‌کند. بنابراین باید فکر خود را بر چیزهایی متمرکز کنید که واقعا طالب آن هستید.

10) قانون عادت

حداقل هشتاد درصد از کارهایی که انجام می‌دهیم از روی عادت است. پس می‌توانیم عادت‌هایی را که موفقیت‌مان را تضمین می‌کنند در خود پرورش دهیم و تا هنگامی که رفتار مورد نظر به صورت اتوماتیک و غیر ارادی انجام نشود، تمرین و تکرار آگاهانه و مداوم آن را ادامه دهیم.

11) قانون انتخاب

زندگی ما نتیجهانتخاب های های ما تا این لحظه است. چون همیشه در انتخاب افکار خود آزاد هستیم، کنترل کامل زندگی و تمامی آن‌چه برایمان اتفاق می‌افتد در دست خودمان است.

12) قانون تفکر مثبت

برای رسیدن به موفقیت و شادی تفکر مثبت امری ضروری است. شیوه تفکر شما نشان‌دهنده ارزش‌ها، اعتقادات و انتظارات شماست.

13) قانون تغییر 

تغیییر، غیر قابل اجتناب است و ما باید استاد تغییر باشیم نه قربانی آن.

14) قانون کنترل

سلامتی، شادی و عملکرد درست از طریق کنترل کامل افکار، اعمال و شرایط پیرامون‌مان به وجود می‌آید.

15) قانون مسئولیت

هر چه و هر کجا که هستید به خاطر آن است که خودتان این‌طور خواسته‌اید.مسئولیت کامل آن‌چه هستید، آن‌چه به دست آورده‌اید و آن‌چه خواهید شد، بر عهده خود شماست.

16) قانون پاداش

عالم در نظم کامل به سر می‌برد و ماپاداش کامل اعمال‌مان را می‌گیریم. همیشه از همان دست که می‌دهیم از همان دست می‌گیریم. اگر از عالم بیشتر دریافت می‌کنید به این دلیل است که بیشتر می‌بخشید.

17) قانون خدمت

پاداش‌هایی را که در زندگی می‌گیرید با میزان خدمت شما به دیگران رابطه مستقیم دارد. هر چه بیشتر برای بهبود زندگی  و سعادت دیگران کار کنید و توانایی‌های خود را افزایش دهید، در عرصه‌های مختلف زندگی خود بیشتر پیشرفت می‌کنید.

18) قانون تأثیر تلاش

همه امیدها، رؤیاها، هدف‌ها و آرمان‌های ما در گرو سخت‌کوشی است. هر چه بیشترتلاش کنیم؛ موفقیت بیشتری کسب خواهیم کرد.

19) قانون آمادگی

در هر حوزه‌ای موفق‌ترین افراد، آنهایی هستند که وقت بیشتری را صرف کسب امادگی برای انجام کارها می‌کنند. عملکرد خوب نتیجه آمادگی کامل است.

20) قانون حد توانایی

شاید برای انجام همه کارها وقت کافی وجود نداشته باشد؛ ولی همیشه برای انجام مهم‌ترین کارها وقت کافی هست. هر چه بیشتر کار کنیم کارآیی بیشتری پیدا می‌کنیم. اما باید اموری را بر عهده بگیریم که در حدتوان مان باشد.



پنج شنبه 17 بهمن 1392برچسب:, :: 20:50 ::  نويسنده : yaya

ما عــادت کـردیـم وقـتـی تـوی خــونـه فــیـلم مـی بـیـنـیم ،

تمام که شد و بـه تـیتـراژ رسـید
 
دسـتـگاه رو خـامــوش مــی کـنـیـم...
 
یـا اگــه تـوی ســیـنما بـاشــیم ســالـن رو تــرک مـی کــنـیم .
 
مـا تـوی زنــدگـیـمون هـم هـیـچ وقــت کــســانی
 
کــه زحــمـت هـای اصــلـی رو بــرای مــا می کشن نـمی بـیـنیم ،
 
ما فـــقـط کــســانـی رو دوســت داریـم بـبـینـیم
 
کــه بــرامـون نـقـش بــازی مـی کـنن!
 
 


سه شنبه 15 بهمن 1392برچسب:, :: 16:12 ::  نويسنده : yaya

توی یه موزه ی معروف که با سنگ های مرمر کف پوش شده بود, مجسمه بسیار زیبای مرمرینی به نمایش گذاشته شده بودند که مردم از راه های دورو نزدیک واسه دیدنش به اونجا می اومدن و تحسینش می کردند.
ولی کسی نبود که سنگ های مرمر کف پوش را ببینه و لب به تحسین باز کنه.
یه شب سنگ مرمری که کف پوش اون سالن بود؛ با مجسمه؛ شروع به حرف زدن کرد و گفت:
"این؛ منصفانه نیست!
چرا همه پا روی من می ذارن تا تورو تحسین کنن؟!
مگه یادت نیست؟!
ما هر دومون توی یه معدن بودیم,مگه نه؟
این عادلانه نیست!
من خیلی شاکیم!"
مجسمه لبخندی زد و آروم گفت:
"یادته روزی که مجسمه ساز خواست روت کار کنه, چقدر سرسختی و مقاومت کردی؟"
سنگ پاسخ داد:
"آره ؛آخه ابزارش به من آسیب میرسوند."
آخه گمون کردم می خواد آزارم بده.
آخه تحمل اون همه دردو رنج رو نداشتم."
و مجسمه با همون آرامش و لبخند ملیح ادامه داد که:
"ولی من فکر کردم که به طور حتم می خواد ازم چیز بی نظیری بسازه.
به طور حتم بناست به یه شاهکار تبدیل بشم .
به طور حتم در پی این رنج ؛گنجی هست.
پس بهش گفتم :
"هرچی میخوای ضربه بزن ؛بتراش و صیقل بده!"
و درد کارهاش و لطمه هائی رو که ابزارش به من می زدن رو به جون خریدم.
و هر چی بیشتر می شدن؛بیشتر تاب می آوردم تا زیباتر بشم!
پس امروز نمی تونی دیگران رو سرزنش کنی که چرا روی تو پا میذارن و بی توجه عبور می کنن.

 



سه شنبه 15 بهمن 1392برچسب:, :: 15:59 ::  نويسنده : yaya

 

 

 

 

 

 

 

گنجشک می خندید به اینکه چرا هر روز

بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم...

من می گریستم به اینکه حتی او هم

محبت مرا از سادگی ام می پندارد...

 

 

 

به یادداشته باش.........

مردم اغلب بی انصاف ، بی منطق و خودمحورند ولی آنان را ببخش...

اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم میکنند ولی

مهربان باش..

اگر شریف و  درستکار باشی فریبت میدهند ولی شریف و درستکار باش.

نیکی های امروزت را فراموش میکنند ولی نیکوکار باش.بهترین های خود را به دنیا

ببخش حتی اگر هیچگاه کافی نباشد و در نهایت میبینی هر آنچه هست همواره

میان تو و خداوند است نه میان تو و مردم...

 

 

 

 

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
که تنها دل من ؛ دل نیست

 

 

 

 

 

 

سعی کرده ام به چشمها خیره نشوم ، چشم هر کسی رازی دارد که پنهان کرده است.
سعی کرده ام لبخندی داشته باشم ، شاید کسی ببیند و کمی دلش باز شود.
سعی کرده ام به گل های پارک کنار خانه مان سلام کنم ؛ گلها همیشه به دنبال نگاه های عابران سرگردان اند.
سعی کرده ام بوی آدمیان را در باد بسپارم به ذهن ، شاید بوی آشنایی که راه گم کرده است پیدا شود.
سعی کرده ام به نبودن بیاندبشم ؛ بودن مساله نیست ، نبودن مهم تر است.
سعی کرده ام احساس زنی را که سر چهارراهی گل می فروخت بفهمم ، شاید شمارش ثانیه های چراغ قرمز طولانی تر شود.
سعی کرده ام دوست بدارم چون دوست داشتن ساده است.
ساده باشیم پس …

 

 

 

 

می گویند قلب هر کس به اندازه ی مشت بسته ی اوست اما من قلبهایی را دیده ام که به اندازه دنیایی از محبت عمیقند. دلهای بزرگی که هیچگاه در مشتهای بسته جای نمی گیرند ؛ مثل غنچه ای با هر تپش شکفته می شوند. دلهای بزرگی که مانند کویر نامحدودند و تشنه اند تا اینکه ابر محبت ببارد.
در عوض دلهایی هم هستند که حتی از یک مشت بسته کوچک هم کوچکترند ؛ دلهایی که شاید وسیع هم بتوانند باشند اما بیش از یک بند انگشت هم عمق ندارند و تو هرگاه خواستی بدانی قلبت چقدر بزرگ است به دستت نگاه کن وقتی که “مهربانی” را به دیگران تعارف می کنی …

 

 

 

 

 

پوزش و عذرخواهی دلیل خردمندی است.

 

 

 

خونسردی بزرگترین صفت یک فرمانده است.

.

تمام شان و عظمت یک انسان در فکر است.

.

پیش از پیری جوانی و پیش از بیماری تندرستی را دریاب.

.

نگذارید موریانه نگرانی ، بنای زندگیتان را واژگون کند.

.

هیچ تنهایی وحشتناک تر از تکبر نیست.

.

مرد بزرگ کسی است که در سینه خود قلبی کودکانه داشته باشد.

.

هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار.

.

نهال دوستی واقعی آهسته رشد می کند.

.

دنیا گلی است که گلبرگهایش خیالی و خارهایش حقیقی است.

.

آنچه که پیش از مرگ انسان را می کشد نومیدی است.

.

با داشتن اراده قوی مالک همه چیز هستید.

.

سخنان شیرین زحمتی ندارند ولی فواید بی شماری به شما می رسانند.

.

اگر به کسی اعتماد نداری از او پرهیز کن.

.

سکوت گاه هزاران معنی در بر دارد که از گفتن به دست نمی آید.

.

شناختن وظیفه کار مشکلی نیست ولی انجام وظیفه مشکل است.

.

نگاه مکن چه کسی سخن می گوید ، ببین چه می گوید.

.

کسی که به خود اطمینان دارد به تعریف کسی احتیاج ندارد.

.

به زبانت اجازه نده که قبل از اندیشه ات به کار افتد.

.

آخرین چیزی که انسان گناهکار از دست می دهد ، امید است.

 

 

.

سعادت حقیقی را در عشق جستجو کن.

.

 

 



جمعه 11 بهمن 1392برچسب:, :: 16:22 ::  نويسنده : yaya

 

 

 

 

تو ۱۰ سالگی : ” مامان ، بابا عاشقتونم ”
تو ۱۵ سالگی : ” ولم کنین ”
تو ۲۰ سالگی : ” مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم ”
تو ۲۵ سالگی : ” باید از این خونه بزنم بیرون ”
تو ۳۰ سالگی : ” حق با شما بود ”
تو ۳۵ سالگی : “ میخوام برم خونه پدر و مادرم ”
تو ۴۰ سالگی : ” نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم ! ”
تو هفتاد سالگی : ” من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن . . .
بیاید ازهمین حالا قدر پدرو مادرامونو بدونیم . . .
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست  . . .
.
.
.
.
سلامتیه اون پسری که . . .
۱۰ سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت . . .
۲۰ سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت . . .
۳۰ سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه . . .
باباش گفت چرا گریه میکنی ؟
گفت : آخه اونوقتا دستت نمیلرزید . . .
.
.
.
.
آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن . . .
وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن . . .
وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن . . .
به سلامتی همه مادرای دنیا . . .
.
.
.
.
پدرم ، تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشن
.
.
.
.


خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد . . .
.
.
.
.

.
همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم که با هر بار تراشیده شدن ، کوچک و کوچک تر میشود . . .
ولی پدر . . .
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند ، خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست . فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد . . .
بیایید قدردان باشیم . . .
به سلامتی پدر و مادرها
.
.
.
.
دست پر مهر مادر تنها دستی است که اگر کوتاه از دنیا هم باشد ، از تمام دستها بلند تر است . . .
.
.
.
.
پدر و پسر داشتن صحبت میکردن . . .
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو ؟
پسر میگه : من!
پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو ؟؟ !
پسر میگه : بازم من شیرم !
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو !؟
پسر میگه : بابا تو شیری !
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا . . .
به سلامتی هرچی پدره . . .
.
.
.
.
مادر تنها کسی است که میتوان “ دوستت دارم ”هایش را باور کرد ، حتی اگر نگوید . . .
.
.
.
.
مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو ، صبوری
مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ، دلواپسی
مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری !
مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد !
مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود !
مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن . . .
.
.
.
.
اگر ۴ تکه نان خیلی خوشمزه وجود داشته باشد و شما ۵ نفر باشید ، کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید مطمئنا مادر  است . . .



جمعه 4 بهمن 1392برچسب:, :: 14:15 ::  نويسنده : yaya

 

 

وقتی عصبانی هستید،
مواظب حرف زدنتان باشید؛
چون عصبانیت شما فروکش خواهد کرد
ولی حرفهایتان یک جایی باقی می مانند برای همیشه...!

 

 

 

 

 

 

 



ادامه مطلب ...


سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:, :: 19:48 ::  نويسنده : yaya